جدول جو
جدول جو

معنی ابن اللبون - جستجوی لغت در جدول جو

ابن اللبون
شتر نر دوساله
تصویری از ابن اللبون
تصویر ابن اللبون
فرهنگ فارسی عمید
ابن اللبون(اِ نُلْ لَ)
اشتر نرینۀ دوساله یا به سیم درآمده.
لغت نامه دهخدا
ابن اللبون
شتر نر دو ساله یا وارد سال سوم شده
تصویری از ابن اللبون
تصویر ابن اللبون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُلْ لَبْ بو)
شمس الدین ابوعبدالله محمد بن عبدان. یکی از مشاهیر اطبای اسلام. او در طب ماهر و در علوم حکمت فرید عصر خویش بود. مولد او به شام و از آنجابرای کسب دانش به بلاد ایران آمد و در همدان و شهرهای دیگر از دانشمندان آنجا علم فراگرفت و در مدتی کوتاه در بیشتر از علوم و فنون ممتاز و در طب مشهور گشت و بخدمت ملک ظاهر غیاث الدین بن صلاح الدین ایوبی پیوست و بمنصب ریاست اطبای او ارتقا یافت و تا مرگ ملک ظاهر در حلب اقامت گزید و سپس به سال 613 ه. ق. به دمشق شد و در بیمارستان معروف آنجا مسمّی ̍ به نوری بتدریس مشغول گردید و در 621 به پنجاه ویک سالگی وفات کرد. او راست: شرح کتاب المخلص لابن الخطیب. رساله فی وجعالمفاصل. شرح کتاب المسائل لحنین بن اسحاق و غیرها، دوساله. (مهذب الاسماء) :
صبر شیر اندر میان فرث و خون
کرد او را ناعش ابن اللبون.
مولوی.
و مادۀ او را بنت اللبون گویند
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَ)
محمد بن احمد بن الحسین بن الاصبغبن الحرون. یکی از ادبای بغداد. او راست: کتاب المطابق و المجانس. کتاب الحقایق. کتاب الشعر و الشعراء. کتاب الاّداب. کتاب الریاض. کتاب الکتّاب. کتاب المحاسن. کتاب مجالسهالرؤساء. (ابن الندیم). و ابن الندیم در دو باب دیگر نام ابن حرون را برده و یک جا کتاب البراعه و اللسن و در موضع دیگر کتاب فضل القرآن و کتاب الرسائل را بدو نسبت کرده است و ظاهراً در هر سه جا مراد همین محمد بن احمد است. والله اعلم
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ)
فرزند راستین. فرزند حقیقی
لغت نامه دهخدا